تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
پیروان ولایت
و آدرس
asrzohor.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
چگونه قلب من یک منتظر کامل میشود؟
همانطور که شما عزیزان میدانید مهمترین بعد انتظار، بعد قلبی آن است .یعنی بیش ازهرچیز باید جان ما وقلب ما منتظر باشد.انتظار قلبی هم شدت وضعف دارد و در سه مرحله به کمال خود میرسد.
اول: ظهور و فرج حضرت بقیةالله اروحنا فداه را باور کنیم به این معنا که آن حتمی بوده و به یقین تحقق خواهد یافت. که البته چنینباوری بنا بر گفتههای خداوند و اولیای معصوم او لازم الاعتقاد بوده و منکر آن کافر است.
بیایید لحظه ای تعارف و رودربایستی را با خودمان کنار بگذاریم و حساب کتاب کنیم؟ ببنیم به چه کسانی بدهکاریم؟ همه ما به شهدا بدهکاریم. بدهی کمی هم نیست.آنها چه کرده اند و ما چه؟ درست که نگاه کنیم می بینیم آنها جان دادند تا ما جان بگیریم. جان سپردند که ما دل و جان به دین بسپاریم.
درست که بنگریم می بینیم جان ودین و مال و فرزند خود را به آنها بدهکاریم. چرا که اگر از خود گذشتگی آنها نبود، اگر آنها از جان و مال و فرزندان خود چشم نمی پوشیدند، وضعیت ما معلوم نبود. اگر آنها برای حفظ دین جان خود را سپر بلای ما نمی کردند، معلوم نبود ما الان چه دین و آیینی داشتیم! اگر آنها در مقابل دشمنان ایستادگی نمی کردند معلوم نبود که تا الان چند کفن پوسانده بودیم. اینکه در کمال صحت و سلامت سرمان را بالا گرفته و بی هیچ ترس و واهمه ای زندگی می کنیم، مدیون شهداییم. اگر آنها دل از جان و فرزند خود نمی کندند، معلوم نبود ما الان طوق اسارت کدام مستکبر را برگردن خود می دیدیم.
آری همه ما به شهدا بدهکاریم. بیایید بنشینیم و قدری حساب و کتاب کنیم شاید توانستیم بخشی از بدهی مان را به آنها بپردازیم تا کمتر شرمنده آنها باشیم.
آنان جانشان را برای حفظ دین وجان ما دادند ما باید چه کنیم؟ آنها برای همیشه دست از جان شسته و همه تعلقات دنیایی شان را ، از پدر و مادر گرفته تا زن و فرزند خویش، تنها گذاشته و پَر کشیدند، ما باید چه کنیم؟ چه کاری انجام دهیم تا این فداکاری بزرگ آنان را جبران کند یا لااقل پرکاهی در مقابل کوهِ گذشت آنها عرضه کنیم؟
به نظر می رسد در مقابل گذشت همیشگی آنان از جان خود و دل کندن ابدی آنان از زن و فرزند و تعلقات و تمتعات دنیایی، باید کاری همیشگی و ابدی انجام داد. باید کاری کرد که تا ابد نام و یاد و خاطره آنها زنده باشد. باید کاری کرد که آنها تا ابد از بهره های معنوی این جهان استفاده کنند.
اما آن کار ماندگار و همیشگی چیست؟
وقف برای شهدا پرداخت تقسیطی بدهی است. با این کار می شود از فیوضات معنوی و همیشگی وقف بخشی از بدهی خود را به شهدا ادا نمود.
وقف برای شهدا، همان کار همیشگی است که اثرش تا ابد می ماند. می توان با وقف برای هرشهید در سرتاسر جهان جلوه گاهی از شهیدان برپا نمود تا عطر و رایحه دل انگیز شهید و شهادت که نوید بخش آزادگی و آزادمردی است شامه جهانیان را پُر نماید.
موقوفه ای که برای شهید و به یاد شهدا بنا می گردد، می تواند محل ارتباط با آنان و زنده نگه داشتن یاد و خاطره آن عرشیان باشد که زنده نگه داشتن یاد آنها یکی از بهترین شیوه های تکریم و بزرگداشت شهدا است. تا جایی که امام خامنه ای فرمودند: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
حسابش را بکنید، اگر بتوانیم برای هر شهید و به یاد هرشهید موقوفه ای بنا کنیم، چه تاثیر شگفتی بر جای خواهد گذاشت. اگر در هر کوچه و خیابان که مزین به نام شهیدی است موقوفه ای نیز برای او و به یاد او باشد، می توان ضمن زنده نگه داشتن یادش، محلی برای درآمد معنوی او درست نمود و تا ابد همگان را سر سفره شهدا مهمان نمود. می شود با ساخت و وقف مسجد، حسینیه، حوزه علمیه، مدرسه،درمانگاه و... به یاد و برای شهدا همه را دوباره نمک گیر شهدا نمود.
ایجاد وقف برای شهدا یک کار کوچک اما ماندگار برای شهداست. با این کار می شود برای آنان خانه ای به وسعت زمان ساخت تا آیندگان نیز بدانند که زندگی خود را مدیون شهدا هستند و اکنون نیز با بهره گیری از موقوفه شهدا به نحوی دیگر مدیون آنان هستند.
وقف برای شهدا ضمن اینکه یاد و خاطره آنها را زنده نگه می دارد، پیام ایستادگی این ملت را به همگان مخصوصا دشمنان دین و نظام می رساند که ما تا ابد با شهدا زنده ایم و نمی گذاریم پرچمی که آنها برافراشته اند زمین بماند. آنان با جان جهاد نمودند ما با مالمان جهاد را ادامه خواهیم داد. تا ارتباطمان با آنها روزبه روز محکمتر و همیشگی شود.
آنان ایثار کردند و از جان گذشتند، ما نیز ایثار کنیم و از بخشی از مال بگذریم.
زیستن و بودن در زمان سیدالشهدا علیه السلام آرزوی هر عاشق دلباخته ای است،تا پروانه وار گرد وجودش بگردد. چه می توان کرد! زمان، بین ما و مولایمان فاصله انداخته و چشم را از دیدن جمال ملکوتی اش محروم ساخته است. اما مهمتر از زیستن در زمان آن حضرت، زندگی در مسیر رضایت آن سلطان عشق است.
بیایید لحظه ای به عقب برگردیم و خود را در زمان مولایمان تصور کنیم. قاصدی خبر می آورد که مولا می خواهدزمین یا خانه و یا یکی از املاکش را اجاره دهد. چه می کنیم؟ قطعا می شتابیم. چرا که مستاجر مولا بودن افتخاری است که سرودست شکستن برای رسیدن بدان می ارزد. خانه و زمین متعلق به مولا، مال و ملک طیب و طاهر و پربرکتی است که نمونه اش را نمی توانی پیدا کنی. اگر در صف متقاضیان درآمدی، با تمام وجود دلت میخواهد حتی چندین برابر ارزش اجاره را هم بپردازیتا مستاجر آن حضرت باشی. تو که واله و شیدای حسینی و دنبال بهانه برای فدا نمودن جان و مال و فرزندانت بوده ای، چرا چنین نکنی! ملک را که اجاره کردی در پوست خود نمی گنجی، سندش را در دست می گیری و مستاجر مولا شدنت را با افتخار همه جا جار میزنی. در داخل خانه به چشم قداست به آن می نگری و سراپا چشم می شوی که از خانه مولایت تا آن موقع که در اختیار توست به خوبی مراقبت کنی تا آسیبی بدان وارد نیاید. و اگر مولا تو را لایق بداند که متولی و وکیل اموالش شوی،چنان شور و شعفی به تو دست می دهد که در سعادت، نظیر می طلبی. هنگام اجاره دادن ملک متعلق به مولا از هرجهت مراقبی تا اولا آن را به کسی اجاره بدهی که لیاقت داشته باشد. ثانیا در اجاره دادن و مبلغ اجاره، نمی گذاری روابط بستگان و آشنایان یا ترس و خجالت از دیگران بر ارادتت به مولا غلبه کند و منفعت آنها را بر مولا ترجیح نمی دهی. ثالثا اگر مستاجری در پرداخت اجاره و یا حفظ مال کوتاهی کند بی هیچ درنگ و ملاحظه ای با او برخورد میکنی تا حق مولایت پایمال نشود.
حال در همان زمان اگر کسی پیدا شود و بخواهد اجاره را کمتر بپردازد و یا در پرداخت اجاره بها کوتاهی کند یا از خانه ای که اجاره کرده خوب مراقبت نکند، با چه دیدی به او می نگریم؟ آیا او را مورد شماتت قرار نمی دهیم؟ اگر کسی که وکیل و متولی از سوی مولاست چه عمدا و چه سهوا در وظیفه خویش کوتاهی کند و یا نتواند حق مولایش را بر دیگران مقدم دارد و در نتیجه به منفعت آنان بیشتر بها بدهد، با چه دیدی به او می نگریم؟ آیا این شخص در مقایسه با شمر،یزید و عمرسعد و... تفاوتی دارد؟!آیا نمیتوانیم بگوییم کسی که به مال و دارایی آقا رحم نمی کند به جانش نیز رحم نخواهد کرد؟!
به زمان کنونی برگردیم.
مگر نه این است که ما شیعیان اعتقاد داریم که حیات و ممات اهل بیت علیهم السلام یکی است ؟ مگر نه این است که آن بزرگواران به ما و اعمال ما احاطه دارند و به تعبیر قرآن کریم اعمال ما را می بینند؟ مگر نه این است که در زیارتنامه هایشان شهادت می دهیم که آنها ما را می بینند و کلام ما را می شنوند و سلام ما را پاسخ می دهند؟ مگر نه این است که آنها همیشه حاضرند هرچند که ظاهر نباشند؟ مگر نه این است که قسمت عمده ای از موقوفات برای اهل بیت و مخصوصا سیدالشهدا علیه السلام است؟ و مگر نه اینست که مالی که برای آنان وقف شده باشد همانند همان ملکی است که در زمان حیاتشان به آنها تعلق داشت؟ و در یک کلام:موقوفات آنها همانند ملکشان در زمان حیات است.
پس چرا؟
چرا بعضی وقتی می خواهند موقوفه ای را اجاره کنند به هر دری می زنند و به هر کسی متوسل می شوند تا اجاره کمتری پرداخت کنند؟
چرا برخی موقوفه را مال بی صاحب می پندارند و ارزشی برای آن قائل نیستند؟
چرا بعضی از خانه و کاشانه خود بیش از موقوفه مراقبت می کنند و ناخواسته خود را بر صاحب موقوفه که اهل بیت علیهم السلام هستند، مقدم می دارند؟
چرا برخی از وکلا و متولیان در اجاره دادن موقوفه، به اندازه ای که برای دارایی خود حساسیت نشان می دهند برای موقوفه دل نمی سوزانند؟
چرا برخی برای احقاق حقوق موقوفه، آنگونه که شایسته است تلاش نمی کنند و حتی گاهی کوتاهی می کنند؟
وچرا...؟
از این دست چراها زیاد است و مجال برای پرداختن بدان کم.
پس مهم اینکه:کوتاهی در امور موقوفات اهل بیت علیهم السلام،کوتاهی در حق آنهاست. از این رو همه در مقابل موقوفات مسئولیم و باید در نحوه استفاده،هزینه، اجاره و احقاق تمامی حقوق مربوط به آن، اهل بیت عصمت و طهارت را برخود و بر دیگران مقدم کنیم، مقدم داریم تا شرمنده آنها نباشیم.انشاءالله.
فقر و بيماري دردناك ترين چيز نيست،
بلكه از همه بدتر بي رحمي مردم نسبت به يكديگر است.
((رومن رولان))
به خدا بعضی وقت ها به جای گیر دادن (ثواب و ناثواب)
به خیلی چیزهای مربوط و غیر مربوط
باید تلنگوری هم به رفتار خودمون بزنیم
کلاهتونو قاضی کنین
چقدر ما آدما ریا کار شدیم ....
یک داستان بسیار بسیار زیبا از سرگذشت یک پسر بچه و درخت سیب.
امام خامنه ای:
![]() |
|
||||||||
![]() |
|||||||||
![]() |
|
||||||||
![]() |
|
|||||||||||||||||||||
لینک های دانلود:
فرمت: JPG - تعداد تصاویر: ---
دانلود تصاویر با صلوات بر محمد و آل محمد
دانلود پوسترها و تصاویر اسلامی طراحی شده توسط استاد رضا درموضوعات: امام حسین (ع) و محرم، امام علی (ع)، معصومین (ع)، شخصیت های اسلامی و ... استاد رضا (OstadReza) یکی از طراحان خوش سلیقه است که آثار اسلامی بسیار زیبایی را طراحی نموده است. در این مطلب تصاویر و پوسترهای طراحی شده توسط ایشان جمع آوری و جهت دانلود در اختیار کاربران عزیز قرار گرفته است.
نمونه ای از پوسترها:
تاریخچه تشكیل بسیج |
بسیج یك حركت اجتماعی است كه در هر جامعه ای با توجه به فرهنگ آن جامعه و به اشكال مختلفی در اثر شرایط خاص بوجود می آید . حتی در دوران صدر اسلام نیز به هنگام حمله كفار و منافقین علیه مسلمانان زمانی كه فرمان تشكیل نیروی مبارز علیه آنها داده می شود مسلمانان داوطلبانه در مساجد گردهم می آمدند تا توان خود را از نظر نیروی انسانی و تجهیزات نظامی برای مقابله با دشمنان اسلام بسیج كنند . دوستان عزیز برای دیدن ادامه بخشهای زیر به صفحه یعد مراجعه کنید: تعریف بسیج هدف از تشكیل بسیج
ا
همیت و ضرورت تشكیل بسیج
ا
همیت و ضرورت تشكیل بسیج در جمهوری اسلامی ایران
|
ای کاش (کاملش کن و برام فرست)
مادر مهربان
ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟
مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي؟ فقط خواستم بگويم تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت... ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود .
در اتوبوس داشتم میرفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند. یادم آمد نماز نخواندم به
بابا یم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان،
گفت:
برویم به راننده بگوییم نگهدار. پدر گفت: راننده كه بخاطر یک دختربچه نگه نمیدارد، گفتم:
التماسش میکنیم. گفت: نگه نمیدارد. گفتم: تو به او بگو.
گفتم كه نگه نمیدارد، بنشین. حالا بعداً قضا میکنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و
گفت بابا خواهش میکنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم.
میگفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم
یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو...
شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت. قرآن یک آیه دارد میگوید: کسانی که برای خدا حرکت
کنند مهرش را در دلها میگذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی
کند، شیرینکاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمیخواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا»
مریم/96 یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که
ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را
در دلها میگذاریم.
شاگرد شوفر نگاه کرد و دید كه دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو میگیرد، پرسید:
دختر چه میکنی؟ گفت: آقا من وضو میگیرم، ولی سعی میکنم آب به كف اتوبوس نچکد.
بعدش هم میخواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک كمی نگاهش کرد و
چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا، ببین این دختر بچه دارد وضو میگیرد ...
راننده هم همینطور که جاده را میدید، در آینه هم دختر را میدید. مدام جاده را میدید، آینه را
میدید، جاده را میدید، آینه را میدید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. راننده گفت: دختر
عزیزم، میخواهی نماز بخوانی؟ صبر كن، من میایستم. ماشین را کشید کنار جاده و گفت:
نمازت را بخوان دخترم، آفرین.
چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه میگویی: وایسا، گوش نمیدهد. او
برای یک سیخ کباب میایستد، اما برای نماز جامعه نمیایستد. در هر قشری همه رقم آدمی
هست.
دختر میگفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. یک مرتبه
اتوبوسیها نگاهش کردند. یكی گفت: من هم نخواندم، دیگری گفت: من هم نخواندم.شخص
دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه ارادهای، چه صلابتی،
آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است. خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین
ایستاد. یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز. دختر میگفت: یک مرتبه
دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز میخوانند. میگفت: شیرینترین نماز من این بود که دیدم،
لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم.
نامه یک دختر 11 ساله به انجمن امر به معروف و نهی از منکر.
از کتاب نصاح:هرکس پس از نماز صبح 100 مرتبه بگوید: لا اله الا الله الملک الحق المبین خداوند سه پاداش به وی عطا نماید:مشکلات دنیا و آخرتش را آسان کند،شر شیطان را از او دفع نماید و ایمانش در برابر سیل گناه محافظت کند.
سلام
امروز یه داستانی خوندم که خیلی منو متأثر کرد
واستون گذاشتم تا شما هم خونید و در موردش نظر بدین
مرد در حال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 7 ساله تش تکه سنگی برداشته و بر روی ماشین
خط می اندازه.
مرد با عصانیت دست کودک را گرفت و چندین مرته ضربات محکمی بر دست کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که
دردستش بود بشه.
ه علت شدت ضربه ها دست کودک بدجوری صدمه دید و اونو به بیمارستان بردند.
وقتی کودک پدر خود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید:پدر انگشتان من کی دوباره خوب میشه؟
مرد که بسیار عاجز و ناتوان بود و نمی توانست حرفی بزنه از یمارستان خارج شد،ه سمت ماشین خود بازگشت
و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین.
ناگهان چشمانش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود:
((دوستت دارم پدر!!!)) روز بعد مرد خودکشی کرد.
امام علی (ع): در هنگام خشم،تصمیم نگیرید،تدبیر نکنید،تنبیه مکنید
برخورداري اين نرم افزاري از امکان ياداشت برداري و چاپ متن ، موجب سهولت در بهره برداري محققين و فقه پژوهان گرامي از دروس مزبور خواهد شد.
دریافت فایل برنامه (3.94 مگابایت ) (1731بار دانلود شده ) |
http://www.rasekhoon.net/software/download-5838.aspx |
به عراقیها گفتم: الدخیل الخمینی
اسرای عراقی تا به اسارت درمیآمدند، خیلی سریع این جمله را تكرار میكردند: «الدّخیل الخمینی و الموت لصدام. الدّخیل الخمینی و الموت لصدام.» كه ناخودآگاه ورد زبان ما هم شده بود. وقتی هیکل آن كماندو را دیدم که با غضب نگاهم میکرد، نزدیك بود كه قبض روح شوم. با خود گفتم، بهتر است اعلام اسارت کنم. ناخواسته و تند تند گفتم: «الدخیل الخمینی و الموت لصدام.»
منبع : امتداد
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 216
بازدید هفته : 366
بازدید ماه : 493
بازدید کل : 53135
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1
دانشنامه عاشورا